مدرسه مشاوره مدیریت : هم‌زبانی، هم‌دلی، هم‌راهی

یکی از بزرگ‌ترین نقطه ضعف‌های طیف وسیعی از مشاوران مدیریت این است که نسبت به کارفرما، کسب‌وکار او و صنعتی که در آن به سر می‌برد بی‌اعتنا هستیم. نتیجه این بی‌اعتنایی به‌طور مستقیم بر کیفیت کار مشاور تاثیر می‌گذارد و خروجی‌های فرایند مشاوره را به توصیه‌ها و عبارات کلی، فاقد احساس و بی‌فایده‌ای مبدل می‌گرداند که ابداً تاثیری به حال کارفرما ندارد یا شوقی در او برای تغییر ایجاد نمی‌کند.

به‌نظرم می‌توان این پیامدهای نامطلوب این چالش را با تمرکز بر هم‌زبانی، هم‌دلی و هم‌راهی کاهش داد. به‌عنوان یک مشاور باید بتوانیم زبان صنعت کارفرما را درک کنیم و با مشکلات خاص آن صنعت بیگانه نباشیم. همیشه به مشاوران تازه‌کار توصیه می‌کنم دو تا سه صنعت را انتخاب کنند و روی ویژگی‌ها و دینامیک‌های خاص آنها متمرکز شوند؛ نشریات و منابع دانشی را مطالعه کنند که مدیران آن صنعت به آنها رجوع می‌کنند و تا حد امکان، با سطوح پایین‌تر و عملیاتی‌تر آن صنایع ارتباط ارگانیک‌تری بگیرند. این هم‌زبانی و هم‌دلی صرفاً با نشستن در کنج عافیت دفاتر مرکزی شرکت‌ها حاصل نمی‌شود؛ بازدید از تاسیسات تولیدی، گفت‌وگوهای دوستانه با مدیران و کارشناسان در سطوح مختلف و حتی، یک اقدام ساده و پیش‌پاافتاده نظیر دقت در تنظیم گزارشات نهایی با استفاده از تصاویر برگرفته از تاسیسات کارفرما (به‌جای تصاویر ژنریک اینترنتی) می‌تواند نقش پررنگی در شکل‌گیری یک ارتباط دوجانبه داشته باشد.

در طول زمان، افزایش تجربیات کاری مشاوران این فرصت را برای آنها فراهم می‌کند تا در صنایع جدیدی که تا پیش از آن تجربه فعالیت در آنها را نداشته‌اند، نیز مشغول به‌کار شوند. اگر در مرحله عمیق‌شدن به‌خوبی پیش رفته باشیم و هم‌راهی با دو-سه صنعت را به‌خوبی تجربه کرده باشیم؛ در برقراری پیوند میان صنایع نیز موفق خواهیم شد و می‌توانیم دانش و تجربه انباشته قبلی‌مان را در الگویی جدید مورد استفاده قرار دهیم. بنابراین فرایند هم‌زبانی، هم‌دلی و هم‌راهی در تجربه جدید هم سریع‌تر به پیش خواهد رفت.

بدون فهم زبان صنعت و هم‌راه شدن با چالش‌های عملیاتی و رویِ زمین مانده‌ی آن، نمی‌توانیم توصیه‌هایی برای بهبود کسب‌وکار داشته باشیم؛ مگر آنکه اسم گردآوری اطلاعات از اینترنت را مشاوره مدیریت بگذاریم و صرفاً به خوانش از روی کتاب‌های دِمُدِه اکتفا کنیم!