کلیدواژه رشد اساساً یکی از پرتکرارترین کلیدواژههاییست که توسط مدیران سازمانها و بنگاههای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. در بسیاری از موارد منظور مدیران از واژه رشد در دستهبندی مفهوم افزایش قرار میگیرد: رشد فروش بهمعنای افزایش حجم فروش است و رشد تولید هم اشاره به افزایش شمارگان تولید دارد. اما گاهی رشد دایره مفهومی کلانتری را دربرمیگیرد: رشد کسبوکار بهمعنای پوستاندازی سازمان و طی کردن دوران گذار به همراه تغییر در پیشفرضها و اقتضائات حاکم بر کسبوکار است که تا دیروز و برای سازمان قبلی مناسب بودهاند و امروز دیگر نمیتوان به اتکای آنها سازمان را به پیش برد. علیرغم جذابیت رشد، نمیتوان مسیر رشد را بدون ترس پیمود!
در جایگاه مشاور در کنار سازمانهای متعدد و متنوعی قرار دارم که با موضوع رشد مواجهند و صورتمسئله اصلیشان به چگونگی مدیریت مسیر رشد و تحلیل و طراحی استراتژی رشد اختصاص دارد؛ اما فارغ از چالشهای مدیریت مسیر رشد برای هرکدام از آنها؛ با پیشفرضهای نادرستی به استقبال رشد میروند و پس از دست و پنجه نرم کردن با رشد و متعهد شدن به آن در قالب شکلهای مختلفی از سرمایهگذاری، با شکست مواجه میشوند. بنابراین باید از رشد ترسید، تا هنگامیکه این پیشفرضهای نادرست را در ذهن داشته باشیم:
رشد ارگانیک همیشه بهترین گزینه است
درباره نقش تحقیق و توسعه در رشد مبالغه شده است. بسیاری از نتایج شگفتآور رشد ناشی از نقش کارکرد توسعه کسبوکار هستند، نه تحقیق و توسعه. شرکتهای هوشمند گزینههای غیرارگانیک رشد (از طریق تملیک، ادغام یا اتحاد) را بهدقت زیرنظر میگیرند و اصراری بر اختراع دوباره چرخ ندارند. در نتیجه رشد غیرارگانیک به همان اندازه رشد ارگانیک (و حتی بیشتر) مورد توجه قرار دارد.
رشد مستمر یک فضیلت است
بسیاری از سازمانها به دلیل رشد مستمر شکست میخورند، علت این شکست ضعف زیرساختهای سازمانی برای پشتیبانی از رشد است. سازمانی که بهطور مستمر رشد میکند، باید نسبت به کفایت زیرساختهای سازمانیاش و در رأس آنها ساختار سازمانی برای رشد اطمینان حاصل کند. اگر افزایش نمایی در رشد را تجربه کنیم، اما امکان ارائه خدمات پس از فروش را نداشته باشیم، چه میشود؟!
رشد حاصل یک پروژه است
پروژهها شروع و پایان تعیین شدهای دارند و با حصول یک دستاورد مشخص به پایان میرسند. اما رشد اینگونه نیست. میتوانیم گامهای تحقق رشد را در قالب چندین پروژه تودرتو مشخص کنیم، اما تلاش برای اینکه رشد را در چارچوب یک پروژه محدود کنیم به شکست منجر میشود.
رشد بر پایه بخت و اقبال محقق میشود
نقش اقبال و رخدادهای اتفاقی در رشد غیرقابل انکار است. چه کسی میتواند نقش کرونا و پیامدهای منفی آن برای برخی از صنایع و پیامدهای مثبتش برای برخی دیگر از صنایع را انکار کند؟! با اینحال رشد اتفاقی نیست، و اتفاقی هم ادامهدار نمیشود. قبلاً در یادداشت دیگری هم نوشتهام که رشد مبتنی بر اقبال و اتفاق یکی از رایجترین نمونهها در تجربههای ناموفق از رشد در ایران است.
رشد در شرایط فعلی کشور و صنعت نشدنیست
این هم یک پیشفرض اشتباه است! حتی در بدترین شرایط اقتصاد کلان میتوان به رشد فکر کرد و برای آن برنامهها و اقداماتی در پیش گرفت. محیط بیرونی قطعاً امکان بالقوه رشد را تحت تاثیر قرار میدهد و در برخی زمینهها و رشتهفعالیتها آن را غیرممکن میکند. اما اگر واقعبینانه به شرایط نگاه کنیم، هنوز فرصتهایی وجود دارد که میتوان برای بهرهبرداری حداکثری از آنها اقدام نمود.
برنامهریزی برای رشد بیمعناست
و شاید این پیشفرض بدترین پیشفرض باشد! قدم گذاشتن در مسیر رشد بدون شناسایی فرصتها، ارزیابی استراتژیک هر فرصت، برنامهریزی اجرایی، تحلیل ریسک و تنظیم سناریوهای جایگزین یک اشتباه استراتژیک است و حاصل اشتباهات استراتژیک چیزی به جز به تهدید انداختن بقای سازمان نیست. تحلیل و طراحی استراتژی رشد بهمعنای جادوگری نیست؛ استراتژی رشد گزینهها و انتخابهای سازمان را نظاممند و سنجیده میکند و به مسیر رشد شفافیت میدهد.
این موارد همهی پیشفرضهای نادرست درباره رشد را دربرنمیگیرند، اما شامل متداولترین نمونهها هستند. و هرچه که باشد، باید از قدم گذاشتن در مسیر رشد با این پیشفرضها ترسید!
2 دیدگاه On چرا باید از رشد ترسید؟! – پیشفرضهای اشتباه در رشد
پینگ بک: لینکهای هفته (۵۶۷) ()
پینگ بک: دستاوردهای مشاوره: طراحی هلدینگ سپهر آرمان - وبسایت دکتر سید حسین جلالی ()
نظرات غیر فعال است