این پرسش که ” چرا استراتژی ها شکست میخورند ” تقریباً قدمتی هماندازه خود مفهوم استراتژی دارد. سازمان منابع فراوانی برای تدوین استراتژی صرف میکند، با خلق چشمانداز آینده خودش را به همان استراتژی گره میزند؛ و از صبح روزی که فرایند تدوین و طراحی استراتژی به پایان رسید به انتظار تحقق اهداف استراتژیک میماند. نتیجه؟ تقریباً هیچ! دقیقاً از صبح همان روز مجموعهای از دینامیکها و برهمکنشها شکل میگیرند که یا پیادهسازی استراتژیها را به چالش میکشند و یا بهطور کلی پیشفرضهای استراتژی موجود را بیاعتبار میکنند. در نتیجه بحث و بررسی درباره موانع اجرای استراتژی اهمیت پیدا میکند و تعداد زیادی از مدیران، مشاوران و محققان تلاش کردهاند از زاویه دید خودشان پاسخ مناسبی به پرسش ابتدای این متن بدهند. نتیجه؟ تقریباً همه چیز!
انبوه تلاشها درباره دلایل شکست استراتژیها (یا حداقل دلایل اجرا نشدن استراتژیها) منجر به انبوهی از توضیحات و تفسیرها شده است. مدلها و الگوهای مختلفی برای دستهبندی موانع اجرای استراتژی وجود دارند و حتی برخی از آنها به تفکیک صنایع یا خاستگاه اقتصادی بهینهسازی هم شدهاند. [برای مثال رجوع کنید به سه عنوان از مقالات خود من درباره موانع اجرای استراتژی در صنعت دارو، در صنعت گردشگری، و در حوزه پیمانکاری نفت و گاز]
این الگوها برای درک کلیت مسئله مناسباند، اما توضیحی درباره جزئیات عمیق و ظریف نمیدهند. به همین دلیل بررسی شدت تاثیرگذاری یک عامل بهجای مدلسازی از انبوهی از متغیرها اولویت بیشتری دارد. [برای مثال رجوع کنید به یک عنوان از مقالات من درباره نقش رهبری تحولگرا در پیادهسازی استراتژی]
در میان انبوهی از پارامترها و عواملی که در این خصوص میتوان با نگاهی عمیقتر بدانها پرداخت، نقش مفهوم “استراتژی بهعنوان یک کلِ یکپارچه” اغلب و بهشدت نادیده گرفته میشود. استراتژی یا آنچه خروجی فرایند تدوین استراتژی (با هر مدل و الگویی) است، یک مفهوم یکپارچه است و نمیتوان به دلخواه بخشهایی از آن را اجرا کرد و بخشهای دیگر را نادیده گرفت.
فرایندهای تدوین استراتژی با هر منطق و الگویی اعم از تجویزی یا توصیفی، از مجموعهای از دادهها و تحلیلها در قالب ورودیها بهره میگیرند و بر اساس منطق درونی فرایندیشان، خروجیِ استراتژی را میسازند. این خروجی در کنار همه ویژگیها و خصیصههای دیگرش، یک ویژگی خاص دارد: یکپارچگی. یکپارچگی به این معناست که نمیتوانیم تنها بخشی از اقدامات عملیاتی و ابتکارهای استراتژیک پیشبینیشده را به اجرا درآوریم؛ زیرا یکپارچگی استراتژی و درهمتنیدگی مولفهها و تحلیلهای استراتژیک را برهم میزنیم و نتیجهای که در اثر این اختلال حاصل میشود، تناسبی با افق استراتژیک پیشبینیشده ندارد.
مولانا در مثنوی این وضعیت را به زیبایی و ظرافت هرچه تمامتر در دفتر اول مثنوی ذکر کرده است که بخشی از آن را عیناً در اینجا نقل میکنم:
سوی دلاکی بشد قزوینیی؛ که کبودم زن بکن شیرینیی
گفت چه صورت زنم ای پهلوان؛ گفت بر زن صورت شیر ژیان
طالعم شیرست نقش شیر زن؛ جهد کن رنگ کبودی سیر زن
گفت بر چه موضعت صورت زنم؛ گفت بر شانه گهم زن آن رقم
چونک او سوزن فرو بردن گرفت؛ درد آن در شانهگه مسکن گرفت
پهلوان در ناله آمد کای سنی؛ مر مرا کشتی چه صورت میزنی
گفت آخر شیر فرمودی مرا؛ گفت از چه عضو کردی ابتدا
گفت از دمگاه آغازیدهام؛ گفت دم بگذار ای دو دیدهام
از دم و دمگاه شیرم دم گرفت؛ دمگه او دمگهم محکم گرفت
شیر بیدم باش گو ای شیرساز؛ که دلم سستی گرفت از زخم گاز
جانب دیگر گرفت آن شخص زخم؛ بیمحابا و مواسایی و رحم
بانگ کرد او کین چه اندامست ازو؛ گفت این گوشست ای مرد نکو
گفت تا گوشش نباشد ای حکیم؛ گوش را بگذار و کوته کن گلیم
جانب دیگر خلش آغاز کرد؛ باز قزوینی فغان را ساز کرد
کین سوم جانب چه اندامست نیز؛ گفت اینست اشکم شیر ای عزیز
گفت تا اشکم نباشد شیر را؛ گشت افزون درد کم زن زخمها
خیره شد دلاک و پس حیران بماند؛ تا بدیر انگشت در دندان بماند
بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد؛ گفت در عالم کسی را این فتاد
شیر بیدم و سر و اشکم کی دید؛ اینچنین شیری خدا خود نافرید
بیان مولانا حکایت بسیاری از سازمانهای امروزی است که بهدنبال مفهوم استراتژی میروند، اما وقتی به جایِ سخت آن میرسند و با انتخابها و تصمیمهای واقعی و دشوار مواجه میشوند، یکپارچگی استراتژی را بههم میزنند و صرفاً به اجرای بخشهای ساده و دلبخواهی اقدام میکنند.
در بسیاری از مواقع ما با موانع اجرای استراتژی بهمعنای کلاسیک و متداول آن مواجه نیستیم. رویکرد سازمان در اجرای شلخته استراتژی است که منجر به بیحاصلی و ناکارآمدی استراتژیها میشود و تحلیلها و طراحیهای قبلی را با چالش روبهرو میگرداند. اما متاسفانه چه در میان مدیران و چه در میان مشاوران و محققان کمتر به این مولفه توجه میشود و همه گناهها بر سر مفهوم استراتژی آوار میشود؛ غافل از آنکه اگر یکپارچگی استراتژی موجود را حفظ کرده بودیم، حداقل میتوانیم به بخش قابلتوجهی از آنچه تحت عنوان چشمانداز و افق استراتژیک ترسیم شده است، دست یابیم.
1 دیدگاه On مفهوم یکپارچگی استراتژی و تاثیر آن در اجرا
پینگ بک: لینکهای هفته (۵۷۵) ()
نظرات غیر فعال است