پانزده سال پیش، تقریباً حوالی همین روزها، پس از تجربههای متنوع اولین قدمهای جدی و دنبالهدار را در حرفه مشاوره مدیریت برداشتم. یک ماه گذشته که فشار و حجم کاری از هر برههای در گذشته بیشتر بود، از خودم میپرسیدم که بعدش چه؟ نکند “این همه رَه آمدم، پرسهی بیهوده بود…”
در یکی از یادداشتهای قبلیام، ماجرای ورودم به حرفه مشاوره مدیریت را روایت کرده بودم؛ اتفاقی کوچک که سرآغاز مسیر این ۱۵ سال شد؛ سالهایی پر از فراز و فرود؛ همراه با رهاوردهایی که امروز و در این نقطه بهتر میتوانم ارزیابیشان کنم.
در این سالها تلاش کردهام برای هر برساختهی اجتماعی که در تعامل با آن قرار داشتم “ارزش” خلق کنم:
- سالها در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران تدریس کردهام؛
- برای سرشناسترین و خوشنامترین شرکتهای مشاوره مدیریت ایرانی کار کردهام؛
- حضور فعالانهای در انجمن مشاوران مدیریت ایران داشتهام؛
- پروژههای مشاوره متعددی در صنایع بزرگ کشور را به سرانجام رساندهام؛
- ساعتها استراتژی و سازماندهی را برای مدیران ارشد سازمان تدریس کردهام؛
- در جایگاه هیئتمدیره چندین شرکت موفق ایفای نقش کردهام؛
- چندین عنوان کتاب تخصصی را ترجمه و تألیف کردهام؛
- مقالات متعددی را در نشریات داخلی و خارجی منتشر کردهام؛
- در چندین سازمان مسئولیت اجرایی و عملیاتی پذیرفتهام؛
- و تلاش کردهام در حد توان خودم چیزی به دانش استراتژی و طراحی سازمان بیافزایم.
مسیری که در این ۱۵ سال پیمودهام، آسان نبوده است. بهویژه آنکه بنا به عادت خودم هم نسبت به همه چیز سختگیرم. اما این سختگیری لازمه تحقق نتایج موردانتظار است. نگاه کمّی و کیفی به مسیر هم دقیقاً همین را نشان میدهد: انبوه مقالات منتشره، نفر-ساعت تدریس در دانشگاه یا تدریس برای سازمانها، همکاری مستمر با انجمنهای بینالمللی و حضور در پنل داوری معتبرترین کنفرانسهای مدیریتی در دنیا، تعدد و تنوع شرکتهای کارفرمای پروژههای مشاورهای، گذراندن همزمان دوره عالی پژوهشی در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، و یا حضور در کمیتههای راهبردی یا هیئتمدیره سازمانهای گوناگون. با همه این نتایج یاد گرفتهام:
مشاوره مدیریت یک حرفه تماموقت است؛ تماموقت نه بهمعنای ساعات کاری متداول، بلکه بهمفهوم تمام زمان در دسترس، حتی زمانهای استراحت.
مشاوره مدیریت یک یادگیری مستمر است؛ یادگیری نه بهشکل مرسوم، بلکه بهشکل یادگیری در عمل.
مشاوره مدیریت یک فرایند است؛ فرایند نه بهمعنای مصطلح سلسلهمراتبی آن، بلکه بهمعنای ضرورت رعایت دادهها (اکتساب دانش) و ستاندهها (ارائه مشاوره)
مشاوره مدیریت یک سبک زندگی است؛ سبک زندگی نه بهمفهوم متعارف و محدود آن، بلکه بهعنوان یک الگوی مسلط ذهنی و عینی.
در این ۱۵ سال یک فلسفه مشخص من را در این مسیر به پیش برده و آن “مشتاقی و مهجوری” است. اما از اینجا به بعد را به یقین و قطعی نمیدانم؛ شاید جور دیگر، شاید جای دیگر…
“مشتاقی و مهجوری” دور از تو چنانم کرد،
کز دست بخواهد شد پایاب “شکیبایی”
حافظ