در بسیاری از نظامهای اقتصادی، کسب و کارهای خانوادگی سهم قابل توجهی از ساختار فعالیتهای اقتصادی دارند. از نگاه استراتژیک میتوان تداوم اینگونه از کسبوکارها را بهعنوان شاخص و معیار توسعه اقتصادی هم بهشمار آورد؛ جامعهای که بداند چگونه باید از دستاوردهای اقتصادی در گذر بیننسلی حفاظت کند، زیرساختها و سیستمهای قابلاتکایی برای ارزشآفرینی و نگاهبانی از ارزش توسعه داده است. بههمین دلیل است که در نظامهای اقتصادی پیشرفته نظیر اروپای غربی، ژاپن یا ایالاتمتحده با بنگاههای اقتصادی متعددی مواجهیم که برای چندین نسل متوالی در کنترل یک خانواده قرار دارند، یا حتی نام همان خانواده را هم بر خود دارند. اما مسئله تداوم کسبوکارهای خانوادگی در ایران (به مانند انبوهی از دیگر مسائل سازمانی!) با چالشها و صورتمسئلههای متعددی روبهروست. به بیان دیگر، جامعه ما در حفظ کسبوکارهای خانوادگی توفیق چندانی نداشته است و این کسبوکارها در فرایند گذر بیننسلی به حاشیه رانده شده یا محو گشتهاند.
در این یادداشت که بخش نخست از صورت مسئله حاکمیت شرکتی در کسب و کار خانوادگی را شامل میشود، قصد دارم تا به طرح موضوع بپردازم و این مسئله را از بُعد «چرایی» تعریف کنم. این طرح موضوع با پرداختن به چند پرسش که هم صریح و هم جامع و مانع باشند، بهتر به پیش میرود. بنابراین با هم مروری بر پرسشهای ذیل در راستای چرایی موضوع حاکمیت شرکتی در کسبوکارهای خانوادگی داشته باشیم:
آیا کسب و کارهای خانوادگی در ایران بهلحاظ تداوم نمره قابل قبولی میگیرند؟
پاسخ خیر است. دقت داشته باشید که این پاسخ یک برآیند کلی است و نمونههای استثنایی را شامل نمیشود. ما اصولاً در پاسداشت میراث تجاری کشورمان خوب عمل نمیکنیم.
چه عاملی تداوم کسب و کار خانوادگی را امکانپذیر میکند؟
عوامل متعددی در این مسئله دخیلاند و نمیتوان نقش متغیرهایی مانند انطباق تکنولوژیک یا مدیریت عدمقطعیتهای بازار را دستکم گرفت. بااینحال در شرایطی که همه متغیرهای برونزا را ثابت فرض کنیم، «بههمریختگی درونسازمانی» عامل تمایز میان کسبوکارهای بادوام و کسبوکارهای نادوام است.
بههمریختگی درونسازمانی چگونه احوال کسبوکارهای خانوادگی را تحت تاثیر قرار میدهد؟
سازمان بنا به ذات معنایی واژه «سازمان» نشاندهنده نوعی از نظم و نظام برای پیشبرد اهداف از طریق فعالیتهای مختلف است. مولفههایی مانند ساختار سازمانی، تیم مدیریت ارشد یا حاکمیت شرکتی عواملی هستند که بههمریختگی درونسازمانی را تعریف میکنند و در این میان، حاکمیت شرکتی یکی از این عوامل و از قضا مهمترین آنهاست.
حاکمیت شرکتی چیست؟
حاکمیت شرکتی به مجموعه روابط میان سه جزء: (۱) سهامداران، (۲) هیئتمدیره، و (۳) مدیران اجرایی اطلاق میشود و از قضا بر خلاف آنچه در ایران رایج است، مفهومی از جنس حسابداری و حسابرسی نیست. مفهوم حاکمیت شرکتی ریشه در دانش اقتصاد و استراتژی دارد و بهواسطه تعریف روابط میان این سه جزء ابعاد دیگری از جمله مفاهیم و مباحث حسابداری و حسابرسی را هم شامل میشود. میتوان ریشههای اصلی این مفهوم را در نظریه نمایندگی (Agency Theory) جستوجو نمود.
حاکمیت شرکتی در کسب و کار خانوادگی چه مختصاتی را دربرمیگیرد و چرا روی آن تاکید میکنیم؟
دقت کنید که در کسب و کارهای خانوادگی، اعضای خانواده هم سهامدار هستند و هم بهطور معمول هیئتمدیره را در دست دارند. بهعلاوه آنکه در بسیاری از این قبیل کسبوکارها، مدیریت اجرایی نیز بر عهده فردی از اعضای خانواده است. بدینترتیب آنچه از مفهوم حاکمیت شرکتی و اثربخشی آن انتظار داریم، در کسبوکارهای خانوادگی محقق نمیشود؛ درحالیکه در دیگر گونههای فعالیت اقتصادی (نظیر موسسات دولتی و عمومی، شرکتهای قابل معامله در بازار اوراق بهادار، یا بنگاههای اقتصادی خصوصی که به شکل خانوادگی سازماندهی نشدهاند)، تفاوت میان سه جزء سهامدار، هیئتمدیره و مدیریت اجرایی اقتضائات متفاوتی را پدید میآورد.
آیا حاکمیت شرکتی در کسب و کار خانوادگی یک موضوع کلیدی است، یا صرفاً یکی از متغیرهای مهم در کنار انبوهی از متغیرهای مهم و بعضاً کلیدیتر است؟
یکی از مهمترین چالشها در کسب و کارهای خانوادگی، انتقال و پایداری بین نسلی کسبوکار و حفظ توان ارزشآفرینی آن است. اگرچه متغیرهای مختلفی بر این انتقال موثرند، اما هیچیک به اندازه حاکمیت شرکتی نمیتوانند این فرایند را تسهیل کنند و آن را از یک پروسه جانکاه به یک موفقیت استراتژیک برای خانواده مبدل سازند.
چه متغیرهایی حاکمیت شرکتی در کسب و کار خانوادگی را تحت تاثیر قرار میدهد؟
در کسبوکارهای خانوادگی حساسیتهای قابلملاحظهای در باب حاکمیت شرکتی وجود دارد. اولاً جدایی مالکیت از مدیریت در این کسبوکارها (از حیث مدل ذهنی) دشوار است. دوماً واگذاری حق تصمیمگیری به اشخاص خارج از خانواده در قالب اعضای هیئتمدیره معمولاً با مقاومت خانواده مواجه میشود. در نتیجه، بهکارگیری مجموعهای از چارچوبها و ارتباطات و اصول استراتژیک که در کنار همدیگر نظام حاکمیت شرکتی را تشکیل بدهند، بسیار دشوار و طاقتفرساست.
این پرسشها صرفاً نمایانگر «چرایی» حاکمیت شرکتی در کسب و کار خانوادگی هستند و لازم است از منظر «چیستی» و «چکونگی» نیز به این مفهوم بپردازیم. یادداشتهای آتی در این سری متمرکز بر دو پرسش چیستی و چگونگی خواهند بود.