پستانداران سازمانی! – چرا سازمان‌ها پستاندار نیستند؟

یکی از پرتکرارترین مسائلی که با آن مواجهم، بحث بر سر الگوهای سازمانی است. دنیای سازمانی آکنده از مدل‌ها و الگوهای مختلف است، اما از آنجایی‌که دامنه تجربه‌های عملی و دیده‌ها و شنیده‌های ما اندک است، درک درستی از تنوع این الگوها نداریم. از این بدتر زمانی رخ می‌دهد که به واسطه همین درک محدود دست به تصمیم و عمل می‌زنیم و حتی بدتر از آن، روی درستیِ درک محدودمان هم اصرار می‌کنیم!

مسئله چندان پیچیده نیست! خرس، شیر و اسب آبی هر سه پستاندارند، اما یکی نیمی از سال را در خواب زمستانی سپری می‌کند، دیگری به‌صورت دسته‌جمعی و گله‌ای در بیشه‌ها زندگی می‌کند، و سومی با اینکه گیاهخوار محسوب می‌شود، یکی از خطرناک‌ترین جانواران روی زمین است و روزها را با استراحت در آب و ذخیره انرژی می‌گذراند! این سه حیوان با وجود شباهت‌های فراوان کاملاً متفاوتند، محیط زندگی متفاوتی دارند، غذای متفاوتی مصرف می‌کنند و رفتار فردی و جمعی‌شان هم متفاوت است. هر سه پستاندارند، اما هیچ انسان عاقلی هر سه حیوان را با لفظ پستاندار خطاب نمی‌کند و تلاش نمی‌کند رفتارشان را صرفاً در قالب پستاندار بودن‌شان تحلیل و طبقه‌بندی کند!

مسئله جایی پیچیده می‌شود که از دنیای طبیعی به دنیای سازمانی پا می‌گذاریم و سازمان‌هایی کاملاً متفاوت را به یک نام می‌خوانیم، انگار پستانداران سازمانی چیزی جدا از پستانداران طبیعی هستند! قبلاً در چندین یادداشت به واژه هلدینگ و غلط مصطلح و مستتر در این واژه پرداخته‌ام. وقتی واژه “هلدینگ” را برای هر سازمانی که تعدادی شرکت زیرمجموعه خودش دارد به‌کار می‌بریم، دقیقاً داریم واژه “پستاندار” را برای خرس، شیر و اسب آبی استفاده می‌کنیم! واقعیت این است که هرگاه سازمانی چندین کسب‌وکار یا شرکت تابعه داشته باشد، ممکن است در طیفی از گزینه‌های ذیل قرار بگیرد که فقط یکی از این گزینه‌ها هلدینگ نام دارد:

  • Multi-business Firm
  • Industrial Group
  • Corporation
  • Integrated Company
  • Parent Company
  • Conglomerate
  • Clustered Company
  • Crystalized Company
  • Financial Holding
  • Investment Company

و مسئله جایی پیچیده‌تر می‌شود که بدون درک دقیقی از تفاوت‌ها و شباهت‌های میان این الگوهای متنوع، از سازوکارهای یکسانی برای مدیریت آنها استفاده کنیم. صورت‌مسئله‌های استراتژیک و ساختار سازمانی در هر کدام از این الگوها ماهیت و محتوای متفاوتی دارند. بدون درنظر گرفتن این تفاوت‌ها سازمان‌هایی را پدید می‌آوریم که قادر به ایفای نقش به‌شیوه مطلوب نیستند و خروجی فعالیت‌شان گاهی بی‌فایده یا حتی زیان‌بار هم می‌شود. چیزی با عنوان پستانداران سازمانی وجود ندارد! حواس‌مان باشد که تفاوت میان سازمان‌ها را به‌درستی درک کنیم و به دور از کلی‌گویی‌ها و ساده‌پنداری‌های رایج، هر چیزی را در جای خودش به‌کار ببریم.