نگاه انتقادی به وضعیت ویراستاری در متون فارسی

وقتی این وب‌سایت را راه‌اندازی کردم، به دنبال آن بودم که میان نوشته‌های تخصصی و علمی و حرفه‌ای پیرامون مشاوره مدیریت و استراتژی، گاهی هم در قالب پاورقی درباره دغدغه‌ها و نظرات شخصی‌ام بنویسم و چه دغدغه‌ای بهتر از پرداختن به خود مسئله نوشتن! برای من که هم به سبب زندگی حرفه‌ای و هم زندگی دانشگاهی زیاد با نوشتن سروکار دارم، انتقادهای کاوه لاجوردی درباره ویراستاری و ویرایش متن کاملاً ملموس است. شاید چند جمله پاراگراف آخر یکی از نوشته‌های کاوه لاجوردی گویای همه آن چیزی باشد که من هم به آن عمیقاً معتقدم:

تصور من این است که هیچ شخص یا نهادی پلیسِ زبان نیست… هرکس مجاز است هر طور خواست بنویسد

بارها شده که وقتی متنی را برای انتشار می‌سپارم، پس از دریافت نسخه ویراستاری‌شده با کالبدی مواجه می‌شوم که دیگر روح ندارد! غالباً استدلال ویراستاران این است که متن را بر حسب دستور مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی پالایش و ویرایش کرده‌ایم. به علاوه طیف وسیعی از لغت‌نامه‌های فارسی و دستورالعمل‌های ویراستاری وجود دارد که به عنوان مدارک بی‌روح کردن متن مولف یا مترجم به آنها استناد می‌شود!

شکی نیست که رعایت برخی رویه‌ها در نوشتن، سبب خوانایی، زیبایی و روانی هرچه بیشتر متن می‌گردد، اما پرسش اساسی این است که ویراستاری و ویراستار تا چه اندازه مجاز به تعدیل و تغییر متن است و اصولاً ریشه چنین مجوزی از کجاست؟! فرض من (همراستا با فرض کاوه لاجوردی) این است که مولف یا مترجم به سبب حقی که در تولید و آفرینش متن دارد، صاحب اختیار جرح و تعدیل‌هایی‌ست که از سوی دیگران (چه در مقام ویراستار، ناشر یا مخاطب) پیشنهاد می‌شود و علاوه بر آن، این حق را دارد که متن خود را به هر صورتی بنویسد که تمایل دارد. از آنجایی‌که نقش آفرینندگی را برای مولف و مترجم قائلم، معتقدم ویراستار هم مجوز همه تغییرات خود را به سبب همین نقش از مولف یا مترجم می‌گیرد و فعالیت ویراستاری به طور مستقل فاقد اعتبار است.

برای مثال، چه کسی و با کدام معیار جرح و تعدیل در متصل یا چسبیده نوشتن ضمایر ملکی (که خودم نیز در چندماه اخیر علیرغم مخالفت صریحم با نمونه‌ای اعجاب‌انگیز از آن مواجه شدم) را برای ویراستاران مجاز شمرده است؟! حافظه تاریخی بسیاری از ما این نکته را به یاد دارد که برای نوشتن ترکیبی مثل خانه من، زمانی توصیه به استفاده از همزه روی ه و زمانی توصیه به استفاده از ی چسبیده به خانه شده است، حال آنکه زبان راه خود را می‌رود و چه با همزه و چه با ی متصل، خانه من، همچنان خانه من خواهد بود! اما متاسفانه به غلط این حق به ویراستار داده می‌شود تا زمانی بر اساس همزه روی ه و زمان دیگر بر اساس ی چسبیده در متن دست ببرد، حال آنکه زبان گفتاری در این مدت تغییری نداشته و صرفاً معیارهای زیبایی‌شناختی تهیه‌کنندگان رسم‌الخط فارسی دچار تغییر و تحول شده است. اگر قرار به زیباتر شدن متن است، چرا معیارهای زیبایی‌شناختی شخص دیگری به جز نویسنده باید راه به متن پیدا کند و اگر قرار بر خوانایی و روان‌تر شدن متن است، چرا مقاومت‌های جدی پیرامون نزدیک‌تر شدن زبان نوشتار به زبان گفتار که شکل ساده‌ترشده و روان‌تری از نوشتن روزمره‌ است، وجود دارد؟

از این گذشته، دخالت‌های ویراستاران تنها به شکل ظاهری جملات هم محدود نمی‌گردد و گاه اعمال نظرهایی برای تغییر محتوا، جایگزینی واژه‌ها یا حتی تغییر ساختار جمله از سوی ویراستاران صورت می‌پذیرد. باور من این است که سبک نگارش هر شخص، مانند دست‌خط او منحصربفرد است و تغییر در لحن نگارش روح نویسنده را از متن می‌گیرد. به علاوه، نویسنده برحق‌تر از هر شخص دیگری برای گزینش واژه‌های موردنظر خود است و زبانی که نتواند پذیرای تغییر و تحولات در به‌کارگیری معانی جدید برای واژه‌های موجود باشد یا از قابلیت به عاریت گرفتن واژه‌ها از دیگر زبان‌ها بهره‌مند نباشد، نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد. تلاش فرهنگستان برای جایگزینی واژه‌ها به جای معادل‌های لاتین و رواج نیافتن این معادل‌ها نمونه‌ای از این واقعیت است که نمی‌توان زبان را با دستورهای از بالا به پایین و نگاه خان و خان‌زاده پویا نگاه داشت.

به باور من، زبان فارسی نیازمند بازاندیشی در بسیاری از مسائل و جنبه‌هاست و ویراستاری نیز یکی از اولویت‌هایی‌ست که در این بازاندیشی باید مورد توجه قرار گیرد. روالی که هم‌اکنون تحت عنوان ویراستاری در کشور عمومیت یافته، مانند ترمز دستی‌ای است که جلوی حرکت ماشین زبان فارسی را گرفته است. زبان وسیله‌ای برای تفکر و بیان اندیشه‌های ماست و تداوم ویراستاری به شکل کنونی در بلندمدت کارکرد تبیین اندیشه در شکل نوشتاری را از زبان فارسی می‌گیرد و آن را به یک رسم‌الخط بی‌اهمیت تقلیل می‌دهد که از ظرفیت‌های لازم برای انتقال افکار و تبادل نظر میان فارسی‌زبانان برخوردار نیست.

پانوشت بسیار مهم: روی سخنم در این یادداشت با سه دسته نیست: دسته اول، ویراستارانی که به درخواست خود مولف یا مترجم – و نه ناشر – متن را ویرایش می‌کنند. دسته دوم، ویراستارانی که حائز درجات عالی علمی در همان زمینه تخصصی (و نه در رشته‌های ادبی) هستند و با واژه‌ها و روندها و سنت‌های آن زمینه تخصصی آشنایی عمیق و دقیق دارند. دسته سوم، بزرگان و عالمانی که نقطه‌نظرات آنها  برای متن و مولف یا مترجم آن ارزش افزوده‌ای فراتر از اعمال سلیقه تهیه‌کنندگان دستورالعمل‌های مصوب این فرهنگستان و آن فرهنگستان دارد.

برای مطالعه یادداشت‌های کاوه لاجوردی به سایت شخصی او مراجعه کنید: یادداشت اول، یادداشت دوم، یادداشت سوم