این روزها یک تصویر آشنا را به طور مکرر در شبکههای اجتماعی مثل لینکدین و اینستاگرام میبینم: یک تختهی پر شده با کاغذهای چسبان رنگارنگ، دورهمنشینیهای غیررسمی، قطاری از واژههای اسکرام و اجایل و انبوه کامنتهای تحسین و تمجید زیر پست! استفاده از واژههای روی مُد و قشنگی مانند اجایل و اسکرام و صحبت کردن درباره استراتژی اجایل موجب شکلگیری استراتژیهای خارقالعاده نمیشود. اغلب مواقع خروجی چنین جلساتی مشتمل بر یکسری شعارهای زیبا، چند پاورپوینت درباره استیو جابز و یک نسخه کپیشده از برنامههای پنجسال پیش شرکتهای آمازون و تسلا و گوگل است که با یک جستوجوی ساده اینترنتی قابل دسترسی هستند. باید به یاد داشته باشید که استراتژی یعنی انتخاب؛ و دستیابی به انتخابهای روشن، مطمئن و قابلاتکا مهمترین وجه طراحی و تدوین استراتژی است. به جای آنکه خودمان را با بازیهای زبانی و واژههای روی مُد فریب بدهیم، بهتر است تمرکزمان را روی جوهره استراتژی و انتخاب بگذاریم و استراتژیهای واقعی خلق کنیم و همانگونه که در یادداشت قبلی درباره روش رسیدن به استراتژی اشاره کردم، خلق استراتژیهای تاثیرگذار و واقعی نیازمند درک شرایط محیطی و انتخاب روش، الگو و ابزار متناسب با شرایط است.
برخلاف آنچه تصور میشود، استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک حتی در محیط به شدت رقابتی و پویای امروزی هم ارزشمند است و نمیتوان به دلیل آنکه در یک سازمان تجربه خوبی از برنامهریزی استراتژیک نداشتهایم، به طور کلی این فرایند و نتایج آن را نادیده بگیریم و فریب زرق و برق و ظاهر پوشالی مُدها و اصطلاحات انگلیسی را بخوریم! تدوین استراتژی هنوز هم در برخی از صنایع و سازمانها نیاز به استفاده از ماتریس SWOT و ابزارهای کلاسیک دارد و در نقطه مقابل، در برخی از سازمانها هم بهکارگیری چنین ابزارهایی مانند خودکشی است! بنابراین، بهتر است از بازیهای زبانی و مُدها فاصله بگیریم و با انتخاب ابزار متناسب روی ذات و جوهره استراتژی تمرکز کنیم، چه با اسکرام و اجایل و چه با تحلیل ماتریس عوامل داخلی و عوامل خارجی.