اگر انسانها را به حساب نیاوریم و سازمان را فقط به شکل یک سیستم اقتصادی در نظر بگیریم، اصلاح و بازطراحی ساختار سازمانی یکی از دشوارترین کارهایی میشود که مشاوران مدیریت بر عهده میگیرند. بازطراحی ساختار چیزی فراتر از تغییر مرز و شیوه تعامل واحدها با یکدیگر است و نباید طراحی سازمان انسان محور را در حین آن از یاد برد. هر تغییری در ساختار حتی کوچک، به طور مستقیم آدمهای حاضر در سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد: میز دنج و نورگیرشان را عوض میکند، همکاری که با آنها توی یک اتاق چای مینوشد تغییر میدهد یا تعداد پلههایی که هر روز تا نهارخوری طی میکنند کم و زیاد میشود.
بخش زیادی از مقاومتها، تنشها و تعارضاتی که در حین تغییر ساختار رخ میدهد، نتیجه همین بیتوجهیها و به حساب نیاوردن آدمهاست و ترس از تنشها و تعارضات است که سازمانها را به انفعال دربرابر تغییرات لازم در ساختار و سازماندهی میکشاند. در جایگاه مشاوری که به طراحی ساختار سازمانی میپردازد، باید بیش از هر چیز انسانها را در نظر داشته باشیم. این به معنای نفی اصول علمی و فنی طراحی ساختار نیست، بلکه به معنای استفاده از ابزارها با رویکردی است که امکان شکلگیری سازمان انسان محور و مبتنی بر روندهای روز دنیا را مهیا کند.