مدرسه مشاوره مدیریت: قدرت نظم و تفکیک با چارچوب CCPm

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های مشاوران مدیریت تشریح رویکردشان به پیشبرد پروژه است؛ یعنی همان وقتی که با این پرسش در اولین جلسه با کارفرما مواجه می‌شویم: «شما برای انجام این پروژه قرار است از چه رویکردی استفاده کنید؟». این پرسش مبهم و حتی در برخی موارد اشتباه است و پاسخ به آن ممکن است ما را به‌عنوان مشاور در تله بیاندازد. شخصاً برای پاسخ به این پرسش از چارچوب CCPm استفاده می‌کنم (البته بهتر است این سرواژه لاتین را جست‌وجو نکنید چون ابداع خودم است!)

این سرواژه را از کلمات Content، Context، Process و Methodology گرفته‌ام:

هر مسئله مدیریتی محتوای اختصاصی (Content) خود را دارد. ممکن است به‌دنبال استراتژی قیمت‌گذاری یک محصول سلولزی باشیم، یا بخواهیم ساختار یک شرکت چندرشته‌ای را طراحی کنیم. در مورد اول محتوا دربرگیرنده موضوعات استراتژی به‌عنوان جهت‌گیری و خطوط کلان، قیمت به‌عنوان یکی از موضوعات اصلی بازاریابی و ارتباط با بازار هدف، و صنعت سلولزی از حیث ساختار هزینه و رقابت در این صنعت خاص است. در مورد دوم هم محتوا شامل دانش طراحی سازمان در گروه‌های کسب‌وکاری برمی‌گردد که در چندین زنجیره ارزش متعدد و متفاوت از همدیگر فعالیت می‌کنند.

ما ناگزیر از پرداختن به محتوا در کانتکست (Context) هستیم. واژه لاتین کانتکست را می‌توان به شکل بستر یا زمینه هم ترجمه کرد، اما به‌نظرم هر دوی این معادل‌های فارسی نارسا هستند. در مثال اول یعنی استراتژی قیمت‌گذاری یک محصول سلولزی باید بفهمیم که این مسئله در چه کانتکستی مطرح شده است. دردسترس‌ترین پاسخ کانتکست «صنعت سلولزی» است؛ اما اینکه این محصول تا چه اندازه نوآورانه است و در چه مرحله از چرخه عمر قرار دارد هم بخشی از همین کانتکست را می‌سازد. پیچیدگی محصول (یا تکنولوژی تولید محصول) هم جزء دیگری از همین کانتکست را می‌سازد. در مثال دوم، یعنی ساختار یک شرکت چندرشته‌ای باید ببینیم در حال طراحی یک سازمان نو هستیم یا درصدد بازطراحی سازمانی که همین اکنون نیز در حال فعالیت است، استراتژی رشد و ترکیب سبد از حیث تنوع رشته فعالیت‌ها، یا حتی ماهیت خصوصی و غیرخصوصی سازمان هم دیگر وجه‌های کانتکست را می‌سازند.

مواجهه با مسئله‌های سازمانی عمدتاً در قالب یک فرایند (Process) صورت می‌پذیرد. فرایند به‌معنای روش‌های سلسله‌مراتبی کلاسیک نیست؛ بلکه لزوم نگاه «نظام‌مند» و داشتن «دیدگاه سیستمی» به حل مسئله را نشان می‌دهد. تعریف یک فرضیه، گردآوری داده از درون سازمان و سپس تحلیل داده‌ها برای آزمون آن فرضیه یک فرایند است. بررسی قیمت محصولات سلولزی مشابه در بازار و سپس تحلیل کشش تقاضا و حساسیت قیمتی مصرف‌کنندگان بخشی از فرایند پاسخ به مثال اول است. تحلیل شکاف ساختار فعلی، بررسی عمیق دیدگاه ذی‌نفعان ساختار و بهینه‌کاوی نمونه‌های مشابه هم به‌همین ترتیب تکه‌هایی از فرایند مثال دوم هستند.

در نهایت، مشاوران مدیریت به یک متدولوژی (Methodology) نیاز دارند. متدولوژی هم‌عرض محتوا، کانتکست و فرایند نیست، به‌همین دلیل آن را در عنوان چارچوب CCPm با حرف کوچک m نشان داده‌ام. سه جزء محتوا، کانتکست و فرایند مولفه‌های اصلی هستند و متدولوژی حکم دورچین این بشقاب هیجان‌انگیز را بر عهده دارد. متدولوژی همان اصول و شیوه‌های علمی (و گاه کلاسیک) است، اما برای اینکه قابل استفاده باشد باید به ویژه از دریچه کانتکست به آن نگریست. به‌عبارت دیگر، متدولوژی همان «اصول علمی همواره درست» است که در هر سازمانی باید با کانتکست خاص همان سازمان منطبق شود.

چارچوب CCPm یک رویکرد مفید برای تنظیم پروپوزال‌های مشاوره است، به‌ویژه آنجا که باید بتوانید رویکردتان به حل مسئله را تشریح کنید و ثابت کنید این رویکرد چگونه می‌تواند برای سازمان کارفرما مناسب‌ترین گزینه باشد.