بیش از دو دهه از طرح مفهوم قابلیتهای پویا در دانش استراتژی میگذرد و در این مدت، تئوری قابلیتهای پویا به یک جریان اصلی در زمینه مطالعات سازمانی و استراتژی تبدیل شده است. برحسب تعریف کلاسیک دیوید تیس قابلیت پویا به معنای توانایی بنگاه برای ادغام، ساخت و پیکربندی مجدد قابلیتهای داخلی و خارجی به منظور مواجهه با محیط به سرعت در حال تغییر است. این تعریف کلاسیک در عین جامعیت و جذابیت از حیث مفهوم، پرسشهای بیپاسخ متعددی را هم برای محققان و هم برای عموم علاقهمندان به دانش استراتژی پدید میآورد. موضوع قابلیت های شناختی مدیران برگرفته از یکی از همین پرسشهاست: اگر بخواهیم بنگاه را در ادغام، ساخت و پیکربندی مجدد قابلیتهایش توانمند کنیم، به چه قابلیتهای مدیریتی نیاز داریم؟ اینجاست که مفهوم قابلیت های شناختی مدیران اهمیت پیدا میکند و مسیر تازهای برای تحقیق و پژوهش پدیدار میشود.
موفقیت سازمانها در شرایط پویا و نامطمئن بازار نیازمند مدیرانی است که از قابلیتهای ویژهای برای ایجاد شیوههای خلق ارزش و اصلاح راه و روشهای قبلی بهرهمند باشند و درک عمیقی از پیچیدگی روابط علت و معلولی میان متغیرها و مولفههای بازار داشته باشند. شاخهها و رشتههای علمی نظیر استراتژی رفتاری و روانشناسی شناخت از این قابلیتها با عنوان قابلیتهای شناختی مدیران یاد میکنند و اندیشمندان مدیریت استراتژیک قابلیتهای شناختی مدیران را زیربنای قابلیتهای پویایی سازمان میدانند. با اینحال، تحقیق و پژوهش در زمینه قابلیت های شناختی مدیران هنوز جوان است و به بلوغ مفهومی خود نرسیده است، بنابراین اجماع میان ابعادی که منجر به شکلگیری مفهوم قابلیت شناختی میشوند، در مطالعات منتشره ضعیف است.
یکی از مسیرهایی که میتواند منجر به درک بهتری از این مفهوم جوان شود، توسعه چارچوبهایی برآمده از این مفهوم برای کاربردهای خاص پژوهشی و مطالعه پدیدههای مشخص است. بر همین مبنا، در یکی از پژوهشهایم با عنوان Cognitive Capabilities and the Strategic Alliances Performance: How Time Frame Matters که در شماره سوم از سال چهارم نشریه International Journal of Management and Network Economics از انتشارات Inderscience در سال ۲۰۱۹ به چاپ رسیده است، به تاثیرگذاری قابلیتهای شناختی مدیران بر عملکرد اتحادهای استراتژیک پرداختهام و این تاثیرگذاری را در دو مقطع زمانی کوتاه/میان مدت و بلندمدت ارزیابی کردهام. برای مفهومسازی قابلیتهای شناختی در این پژوهش، پنج مولفه شامل: برداشت (ادراک)، توجه (دقتنظر و پردازش)، ارتباطات، حل مسئله و شناخت اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است و مدلسازیهای رگرسیونی در قالب ۵ مدل مستقل در ۲ بازه زمانی به انجام رسیدهاند. فرضیاتی که در مدلسازیهای رگرسیون وارد شدهاند، به شرح ذیل هستند:
H1a: Perception will positively affect the performance of short/medium-term strategic alliances. H1b: Perception will positively affect the performance of long-term strategic alliances. H2a: Attention will positively affect the performance of short/medium-term strategic alliances. H2b: Attention will positively affect the performance of long-term strategic alliances. H3a: Problem solving will positively affect the performance of short/medium-term strategic alliances. H3b: Problem solving will positively affect the performance of long-term strategic alliances. H4a: Communication will positively affect the performance of short/medium-term strategic alliances. H4b: Communication will positively affect the performance of long-term strategic alliances. H5a: Social cognition will positively affect the performance of short/medium-term strategic alliances. H5b: Social cognition will positively affect the performance of long-term strategic alliances.
یافتههای حاصل از مدلسازیها نشان میدهند در مقطع زمانی کوتاهمدت یا میانمدت، ادراک و حل مسئله به عنوان قابلیتهای شناختی مدیران به مراتب از اهمیت و ارزشمندی بیشتری برخوردارند و عملکرد مدیران در اداره اتحادهای استراتژیک را در جهت مثبت تقویت میکنند. در حالیکه در دورههای زمانی بلندمدت مولفههای شناخت اجتماعی، ارتباطات و حل مسئله از ارزش بیشتری برخوردار میشوند و اداره موفقیتآمیز اتحادهای استراتژیک منوط به پرورش این قابلیتها در مدیران است. نگاه به این یافتهها از منظر تغییرات ضرایب رگرسیونی نیز نشان میدهد هرچه مدت زمان تداوم اتحادهای استراتژیک افزایش مییابد، اهمیت دو بُعد ارتباطات و شناخت اجتماعی در قابلیتهای شناختی مدیران بیشتر میشود. این نتیجه را میتوان با ماهیت اتحادهای استراتژیک مرتبط دانست، در ابتدای شکلگیری اتحادها استفاده از همه ظرفیت موجود برای بهرهمندی از فرصتها اهمیت بیشتری دارد، اما در بلندمدت تعارضاتی در ارتباط میان طرفین اتحاد شکل میگیرد که تداوم اتحاد و همکاری در بستر آن منوط به حل و رفع این تعارضات است و ارتباطات موثر و شناخت اجتماعی ابزارهای اصلی مواجهه و رفع تعارضات به شمار میآیند. به علاوه فارغ از دوره زمانی کارکرد اتحاد، این مهم است که مدیران از قابلیت حل مسئله برخوردار باشند و میتوان این جزء از قابلیتهای شناختی مدیران را به عنوان واسطی برای گذر از دورههای زمانی کوتاهمدت و میانمدت به دورههای زمانی بلندمدت دانست.
تحقیق و مطالعه بر روی قابلیت های شناختی مدیران میتواند یکی از گزینههای جذاب هم برای پروژههای پژوهشی آزاد و هم برای تعریف پایاننامههای دانشگاهی باشد. علاوه بر آن تصور میکنم مدیران بنگاههای اقتصادی نیز میتوانند درسآموختههای بسیار مهمی از تمرکز بر پرورش قابلیتهای شناختی بهدست آورند و با تقویت قابلیتهای شناختی خود، زمینه دستیابی به مزیتهای رقابتی ریشهدارتری را برای سازمان خود ایجاد کنند.
مرجعشناسی مقاله:
Cognitive Capabilities and the Strategic Alliances’ Performance: How Time Frame Matters?. International Journal of Management and Network Economics, 2019, 4(3), Pp. 230-245 [Pdf | Journal Website]