تحلیل رفتار سیاسی در تصمیم گیری برای همکاری‌های استراتژیک

تصمیم‌گیری بر خلاف آنچه در کتاب‌ها گفته می‌شود، همواره در قالب یک فرایند منطقی، عقلایی و نظام‌یافته به پیش نمی‌رود. در بستر سازمانی، بخش قابل‌توجهی از رخدادها حاصل برهم‌کنش مولفه‌های قدرت و رفتار سیاسی ذی‌نفعان در فرایند تصمیم‌گیری است؛ و فراتر از آن، سازمان نیز متاثر از رفتارهای سیاسی و موازنه قدرت میان نقش‌آفرینان و ذی‌نفعان مختلف است و این ماهیت سیاسی، در قالب استراتژی‌ها و تصمیم‌گیری‌های مدیران ارشد بروز می‌یابد. بنابراین، نمی‌توان رخدادهای سازمانی و پیامدهای هر رخداد را تنها با اتکا به چارچوب‌های منطقی تحلیل نمود و غفلت از تحلیل و ارزیابی رفتار سیاسی در تصمیم گیری منجر به فهم تک‌بعدی یا حتی اشتباه از چگونگی دستیابی به یک تصمیم خاص و روند اجرای آن می‌شود. این چالش زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که درصدد فهم تصمیماتی باشیم که در خلال تعامل میان دو یا چند سازمان شکل می‌گیرند و موضوعاتی از قبیل اقدام به اتحادهای استراتژیک، کنسرسیوم‌های تجاری و یا همکاری‌های بازارمحور را در برمی‌گیرند. این‌گونه تصمیمات نه تنها متاثر از رفتارهای سیاسی هر یک از سازمان‌های طرف موضوع هستند، بلکه در بستری از روابط درهم‌تنیده سیاسی میان دو یا چند سازمان پرورش یافته‌اند و از پیچیدگی‌های ناشی از برهم‌کنش قدرت سیاسی طرفین تاثیر پذیرفته‌اند.

سیرت و مارچ از جمله نخستین محققانی هستند که به تاثیر رفتار سیاسی در تصمیم گیری رسمیت داده‌اند و به دنبال آن، تئوری‌هایی مانند تئوری نفوذ اجتماعی و مفاهیمی مانند مهارت سیاسی، اراده سیاسی و محیط سیاسی در تشریح سازوکارها و فرایندهای تصمیم‌گیری پرورش یافته‌اند. با این‌وجود، تعداد مطالعاتی که از این مفاهیم برای ارزیابی تصمیم‌های تجاری استفاده کرده باشند، بسیار محدود است و پژوهشگران به ندرت این مفاهیم را در تصمیمات میان‌سازمانی بررسی کرده‌اند. در یکی از پژوهش‌هایم با عنوان تحلیل زیربنای سیاسی تصمیم‌گیری در شکل‌گیری همکاری‌های راهبردی بازارمحور میان کسب‌وکارهای نوپا که در نشریه مطالعات مدیریت کسب‌وکار هوشمند (۱۳۹۶، دوره ۶، شماره ۲۲) به چاپ رسیده است، زیربنای سیاسی این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها را با تکیه بر مهارت سیاسی، محیط سیاسی، اراده سیاسی، رفتار سیاسی و سرمایه اجتماعی میان کسب‌وکارهای نوپای حوزه فناوری اطلاعات مورد بررسی قرار داده‌ام. شش فرضیه در این مطالعه تنظیم شده‌اند:

 

فرضیه ۱: مهارت سیاسی به طور مستقیم بر رفتار سیاسی تاثیرگذار است.

فرضیه ۲: محیط سیاسی به طور مستقیم بر رفتار سیاسی تاثیرگذار است.

فرضیه ۳: مهارت سیاسی به واسطه سرمایه اجتماعی بر رفتار سیاسی تاثیرگذار است.

فرضیه ۴: محیط سیاسی به واسطه سرمایه اجتماعی بر رفتار سیاسی تاثیرگذار است.

فرضیه ۵: اراده سیاسی رابطه میان مهارت سیاسی و رفتار سیاسی را تعدیل می‌کند.

فرضیه ۶: اراده سیاسی رابطه میان مهارت سیاسی و سرمایه اجتماعی را تعدیل می‌کند.

 

تحلیل این فرضیه‌ها با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری به روش کمترین توان دوم جزئی (PLS) و نرم‌افزار SmartPLS صورت گرفته و یافته‌های آماری نشان می‌دهد به غیر از فرضیه ششم، سایر فرضیات مورد تایید قرار می‌گیرد. خروجی تحلیل‌های آماری در وهله اول نشان می‌دهد مهارت سیاسی و محیط سیاسی بیشترین تاثیر را بر شکل‌گیری رفتار سیاسی در تصمیم گیری دارند. مدیران بنگاه‌های تجاری برای طراحی اتحادهای استراتژیک اثربخش، بیش از هر چیز باید توان خود را مصروف شناخت محیط سیاسی و فهم عناصر تاثیرگذار بر تقویت یا تضعیف رفتار سیاسی در چنین محیطی نمایند. از آنجایی‌که شکل‌گیری اتحادها یا هر نوع همکاری میان‌سازمانی دیگری نیازمند مذاکره و امتیازگیری است، فهم دقیق ظرفیت‌های سازمان و نقاط ضعف رهبران سازمان در مهارت‌های سیاسی نقش تعیین‌کننده در استراتژی سازمان برای شکل‌دهی به اتحادها و همکاری‌های مشترک دارد.

دیگر یافته این پژوهش بر اراده سیاسی متمرکز است. ممکن است سازمان درک مناسبی از محیط سیاسی حاکم بر همکاری‌های مشترک میان‌سازمانی داشته باشد و مهارت‌های سیاسی لازم برای راهبری چنین همکاری‌هایی را پرورش داده باشد، اما وجود این عوامل به تنهایی منجر به پیدایش همکاری‌های میان سازمانی نمی‌شود. اراده سیاسی یا تمایل کنش‌گران برای صرف انرژی در راستای اهداف سیاسی و مشارکت در رفتارهای سیاسی حلقه گمشده میان مهارت‌ها و دانش بالقوه موجود و رهاورد بالفعل است. بنابراین سازمان‌هایی موفق به طراحی و شکل‌دهی اتحادهای استراتژیک و همکاری‌های میان‌سازمانی می‌شوند که مدیرانی دارای اراده سیاسی را برای راهبری چنین تصمیماتی برگزیده باشند.

اگر به موضوعات رفتاری علاقه‌مند هستید یا قصد بررسی شکل‌گیری اتحادهای استراتژیک از دریچه رفتار سیاسی را دارید، پیشنهاد می‌کنم مروری بر این مقاله پژوهشی داشته باشید. به علاوه، این مقاله می‌تواند برای فعالان در عرصه استارت‌آپ یا کسب‌وکارهای نوپا هم درس‌آموخته‌های قابل‌توجهی داشته باشد.

 

مرجع‌شناسی مقاله:

سید نقوی، میرعلی.، شکیبا، غدیر. و جلالی، سید حسین. (۱۳۹۶). تحلیل زیربنای سیاسی تصمیم‌گیری در شکل‌گیری همکاری‌های راهبردی بازارمحور میان کسب‌وکارهای نوپا. مطالعات مدیریت کسب‌وکار هوشمند، دوره ۶، شماره ۲۲، صفحات ۲۳ تا ۴۷ [سایت نشریه | دریافت فایل مقاله]