راه و رسم ترجمه: برای مترجم شدن از کجا شروع کنیم؟

شاید بیراه نباشد که بگویم ترجمه کتاب هیچ‌وقت تا این اندازه در ایران خواهان نداشته است! شاید وضعیت سرانه مطالعه در کشور چندان مطلوب نباشد، اما تعداد عناوین منتشره توسط خیل انبوه ناشران به رقم قابل توجهی می‌رسد و بنگاه‌های انتشاراتی به طور منظم و مستمر با درخواست‌های چاپ و انتشار آثار روبه‌رو هستند. به واسطه موقعیتم به عنوان عضوی از هیئت مدیره انتشارات آریانا قلم (یکی از خوش‌نام‌ترین ناشران کشور و بزرگ‌ترین انتشارات حوزه تخصصی مدیریت بر حسب عناوین و تیراژ)، همواره در مواجهه با این پرسش هستم که چگونه یک مترجم حرفه ای باشیم و دست به ترجمه کتاب‌های عمومی و تخصصی بزنیم. پاسخ به این سئوال چندان ساده نیست و باید مجموعه‌ای از عوامل درهم تنیده را به عنوان مولفه‌های تاثیرگذار بر ورود و حضور در عرصه ترجمه در نظر داشت. با این‌حال تصمیم گرفتم تا در این یادداشت به نکاتی درباره راه و رسم ترجمه اشاره کنم و این پرسش که برای مترجم شدن از کجا شروع کنیم را پاسخ بدهم.

 

راه و رسم ترجمه: مهارت‌ها

بدیهی است که برای مترجم شدن باید به زبان مبدأ و مقصد مسلط باشید. تسلط زبانی برای ترجمه الزاماً از طریق شرکت در کلاس‌های زبان آموزی به دست نمی‌آید. بر حسب تجربیاتم هم در زمینه ترجمه کتاب‌های مدیریت استراتژیک و هم در زمینه نظارت و ارزیابی روی کار دیگر مترجمان، کسانی مترجم بهتری هستند که مطالعات بیشتری به زبان مبدأ داشته باشند و این کار به جز با مطالعه کتاب‌ها و مقالات جدی امکان‌پذیر نیست. فهم ساختار زبانی، آشنایی با واژگان و عبارات مصطلح در یک زمینه مشخص و درک جهان‌بینی نویسندگان زبان مبدأ فقط از طریق مطالعات جدی و پردامنه حاصل می‌شود و گذراندن کلاس‌های آموزشی، مطالعه روزنامه‌ها و سایت‌های خبری یا مقالات عمومی سهم اندکی در افزایش مهارت‌های زبانی مترجم دارند.

در سمت مقابل، مهارت در زبان مقصد هم برای ترجمه بسیار اهمیت دارد. خیلی پیش می‌آید که مترجم مهارت خوبی در زبان مبدأ دارد، اما نمی‌تواند از ظرفیت‌های زبان فارسی برای بیان مطلب استفاده کند. این مهارت هم در معادل‌سازی (انتخاب بهترین واژگان معادل، مفهوم‌سازی برای عبارات نو) و هم در حفظ انسجام زبانی (رعایت قواعد زبانی، مهارت در جمله‌سازی و توانایی نگارش یک متن منسجم) نمود پیدا می‌کند. بازار نشر امروزه با انبوهی از کتاب‌هایی مواجه است که ترجمه از زبان مبدأ قابل قبولی دارند، اما متن فارسی منسجم و یک‌دستی ندارند و همین مسئله مانع از انتقال مفهوم به مخاطب می‌شود. این مهارت هم به جز با مطالعات پرحجم و تمرین نوشتن به دست نمی‌آید. شاید شما تصور کنید نقش مترجم برگردان عبارت‌ها از یک زبان به زبان دیگر است، اما مترجم ماموریت ویژه‌ای برای برگردان اندیشه‌ها دارد و برگردان اندیشه‌ها نیازمند مهارت ویژه در نگارش منسجم و بدون سکته است!

شاید این دو مهارت برای ترجمه در عرصه عمومی کافی باشند، اما ترجمه تخصصی مهارت‌های دیگری هم می‌طلبد. یک دانش‌آموخته شیمی (یا هر رشته دیگری) که پیش‌زمینه‌ای از فلسفه ندارد و با سیر تاریخی و موضوعی اندیشه‌های فلسفی آشنا نیست نمی‌تواند ترجمه قابل اتکایی از یک متن فلسفی ارائه دهد. احتمالاً همه ما با چنین وضعیتی روبه‌رو شده‌ایم: کتابی را با شور و شوق تهیه کرده‌ایم و در پنجاه صفحه اول حس کرده‌ایم نویسنده چقدر پیچیده به بیان مطلب پرداخته و در پنجاه صفحه دوم فهمیده‌ایم اشکال کار از پیچیدگی زبان نویسنده و دانش اندک ما در حوزه موضوعیِ کتاب نیست، بلکه اشکال کار به مترجم و نارسایی فنی و محتوایی ترجمه او باز می‌گردد. سرنوشت چنین کتابی متاسفانه خاک خوردن در قفسه‌های کتاب‌خانه و مایوس کردن ما از ادامه مطالعه و چه بسا کنار گذاشتن یک موضوع از لیست مطالعاتی‌مان است. ترجمه متون تخصصی نیازمند زیست در حیطه همان تخصص است و عدم توجه به این نکته هم مترجم را خسته و دلزده می‌کند و هم نتیجه‌ای به جز اتلاف زمان و هزینه برای ناشر و مخاطب به همراه نخواهد داشت. بنابراین، نادیده گرفتن مهارت فنی ناممکن است.

 

راه و رسم ترجمه: قابلیت‌ها

در این یادداشت به عمد میان مهارت و قابلیت تفاوت گذاشته‌ام، هرچند شاید این دو واژه بار معنایی مشابهی داشته باشند. بسیاری از اشخاص مهارت قابل توجهی در زبان‌های خارجی دارند و شاید با خارجی‌ها نیز ارتباطات و تعاملات مستمری داشته باشند، اما مترجمان خوبی نیستند. در واقع، آنها به لحاظ مهارت در موقعیت ممتازی هستند، اما از قابلیت ترجمه بی‌بهره‌اند.

امانت‌داری و پای‌بندی به متن اصلی در عین حفظ سبک نوشتاری سلیس یکی از قابلیت‌هایی‌ست که بدون تکرار و تمرین و تعهد و دقت به دست نمی‌آید. امانت‌داری در ترجمه و انتقال بی‌کم‌وکاست نظر نویسنده به مخاطب فارسی‌زبان بدون شک یکی از طلایی‌ترین قابلیت‌های مترجمان زبردست است و این ویژگی علاوه بر مهارت زبانی، به خصیصه‌های مترجم وابسته است. ذکر این نکته هم مهم است که امانت‌داری و پای‌بندی به متن اصلی نه تنها شامل محتوای کتاب می‌شود، بلکه لحن و سبک نوشتاری نویسنده را هم در بر می‌گیرد. در کنار این قابلیت، باید به در دست داشتن یک چشم‌انداز واقعی برای پرداختن به فرایند وقت‌گیر و پرزحمت ترجمه هم اشاره کرد.

اگر بخواهم صریح باشم، ترجمه اصولاً حرفه پردرآمدی نیست و کتاب‌هایی که به واسطه اقبال مخاطبان با تیراژ و تجدید چاپ‌های پی‌درپی مواجه می‌شوند، در برابر خیل عظیم کتاب‌هایی که در چاپ اول درون قفسه‌های کتابفروشی‌ها خاک می‌خورند بسیار کم است. در نتیجه، وقتی با این پرسش که برای مترجم شدن از کجا شروع کنیم روبه‌رو می‌شوم، قبل از هر حرفی به چشم‌انداز فردی و انگیزه شخصی که این پرسش را دارد، توجه می‌کنم. روی آوردن به ترجمه برای امرار معاش و کسب درآمد چشم‌انداز چندان خوبی نیست (هر چند قصد ندارم نقش محرک‌های مالی را انکار کنم)؛ کسب شهرت از انتشار کتاب هم نمی‌تواند چشم‌انداز مناسبی باشد (هر چند کتاب‌هایی که چاپ می‌کنیم، به طور مستقیم روی وجهه ما تاثیرگذارند). بنابراین به جان خریدن دردسرهای ترجمه، به انگیزه‌ها و محرکه‌های محکم‌تر و ریشه‌دارتری نیاز دارد.

هنگامی‌که به عنوان مترجم کارتان را شروع می‌کنید، باید آماده ساعات طولانی مطالعه و جست‌وجوی واژه‌ها باشید، انتظار ساعت‌ها نوشتن و سپس پاک کردن نوشته‌ها و ترجمه‌های‌تان را داشته باشید، و بتوانید خودتان را قانع کنید که برای مدتی نسبتاً طولانی اما مستمر بتوانید پشت میزتان بنشینید و حواس‌تان را معطوف به ترجمه کنید. بنابراین، مترجم شدن نیازمند سبک زندگی خاص خودش است و این سبک زندگی، با قابلیت‌های مترجم برای متعهد شدن به فرایند ترجمه در ارتباط است.

 

راه و رسم ترجمه: فرایند

اگرچه شاید مترجمان تازه‌کار کمتر به فرایند ترجمه اهمیت بدهند، اما نادیده گرفتن فرایند می‌تواند هزینه‌های فراوانی را به مترجم تحمیل کند. فرایند ترجمه قطعا در میان اولین پاسخ‌ها به این پرسش که برای مترجم شدن باید از کجا شروع کنیم قرار نمی‌گیرد، اما اهمیتی برابر با مهارت‌ها و قابلیت‌های ترجمه دارد. بر حسب تجربه‌ام از کار با مترجمان مختلف توصیه می‌کنم همیشه ابتدا کتابی را که قصد ترجمه‌اش را دارید، یک مرتبه بخوانید! مطالعه کتاب به دور از فشارهای رایج ترجمه، پازل ذهنی شما را تکمیل می‌کند. در بسیاری از کتاب‌ها، مفهومی که در فصل اول گنگ و نامأنوس به نظر می‌رسد، در فصول بعدی تشریح و تکمیل می‌شود. در چنین وضعیتی اگر دورنمایی از کل کتاب را در ذهن نداشته باشید و صرفاً کتاب را بر حسب موضوع جذاب یا نویسنده سرشناس آن انتخاب کرده باشید، دچار دردسر می‌شوید و ترجمه به کندی و دشواری پیش خواهد رفت. از سوی دیگر، این هم به تجربه برایم ثابت شده که انتخاب معادل‌های مناسب نیازمند گذرِ زمانِ غوطه‌وری است و مطالعه کتاب قبل از شروع ترجمه به ذهن شما فرصت می‌دهد در میانه مفهوم غوطه‌ور بماند و معادل‌ها و مفهوم‌سازی‌های بهتری را ممکن گرداند.

دومین نکته در سرفصل فرایند از راه و رسم ترجمه، استفاده از تجربه و دانش انباشتی دیگران است. قطعاً من و شما نخستین مترجمان عالم نیستیم! و حتماً اشخاصی قبل از ما متون مشابهی را از زبان مبدأ به فارسی برگردانده‌اند. گاهی در معادل‌سازی واژگان و مفهوم‌سازی برای ترکیب‌ها و اصطلاحات ناآشنا بهتر است به تجربه مترجمان قبلی رجوع کنیم و با یک نگاه انتقادی، معادل‌سازی‌ها و مفهوم‌سازی‌های آنان را در نظر بگیریم. این کار که ساده و پیش‌پاافتاده هم به نظر می‌رسد، غالباً فراموش می‌شود و مترجم گاه ساعت‌ها و روزهای خود را برای ترجمه یک واژه که از قضا در کتاب‌های دیگر و توسط مترجمان دیگر معادل‌سازی شده است، از دست می‌دهد.

مسئله دیگری که در فرایند ترجمه اهمیت دارد، ویرایش متن است. اگرچه من همیشه انتقاداتی نسبت به ویراستاری در زبان فارسی داشته‌ام، اما منکر این نیستم که ویراستاری پیش از چاپ یک گام کلیدی در یکپارچه‌سازی و ایجاد انسجام در متن است. ممکن است واژه‌ها را در بخش‌های مختلف به شکل‌های متفاوتی ترجمه کرده باشید، از عباراتی مانند “زیاد” و “بالا” به جای همدیگر استفاده کرده باشید، یا فعل و فاعل‌ها در جملات طولانی از انطباق برخوردار نباشند. در چنین شرایطی ویراستاری متن یک الزام است و به نظرم خود مترجم باید بیش و پیش از هر ویراستاری، متن خود را ویرایش کند.

در فرایند ترجمه یک نکته دیگر باقی می‌ماند. در دنیای امروز تعداد زیادی ابزار و نرم‌افزار برای ساده‌سازی کارهای ما طراحی شده است. آشنایی با نرم‌افزارهایی که در یادداشت‌برداری، دسته‌بندی، رفرنس‌نویسی و سایر امور می‌توانند فرایند ترجمه را تسهیل و تسریع کنند، یک ضرورت برای تبدیل شدن به یک مترجم حرفه‌ای است.

 

راه و رسم ترجمه: الزامات

شکی نیست که ترجمه کتاب بدون انتشارش بی‌فایده است! بنابراین اولین گزینه در فهرست الزامات ترجمه، در دست داشتن موافقت (یا موافقت اولیه) یک ناشر است. شاید تصور کنید که عشق به ترجمه کار را جلو می‌برد، اما باید روی این نکته تاکید کنم که در پیش گرفتن مسیری که به نتیجه مشخصی ختم نمی‌شود، انگیزه شما را برای تداوم این مسیر در آینده کاهش می‌دهد. در بازار نشر برخی از ناشران غیرحرفه‌ای با اخذ مبالغی از شما، نسخه‌ای از ترجمه‌تان را چاپ می‌کنند و قطعاً منظور من از انتشار کتاب، کار کردن با چنین موسساتی نیست. بنگاه‌های حرفه‌ای نشر اصول و قواعد مشخصی برای انتخاب کتاب، ارزیابی اولیه ترجمه، ویراستاری و صفحه‌بندی، طراحی و امور گرافیکی، و در نهایت بازاریابی و پخش کتاب دارند و همه این اصول و قواعد توسط سازوکارهای قانونی و قراردادها تحت حمایت قرار می‌گیرند. اگر قصد دارید به یک مترجم حرفه‌ای مبدل شوید، باید روش کار کردن با بنگاه‌های حرفه‌ای نشر را یاد بگیرید و حتی در گوشه ذهن‌تان هم به موسسات غیرحرفه‌ای چاپ کتاب فکر نکنید.

در زمینه الزامات نباید وجود واژه‌نامه و لغت‌نامه را دست‌کم گرفت. سهولت دسترسی به سرویس‌های اینترنتی و آنلاین، استفاده از واژه‌نامه‌ها و لغت‌نامه‌ها را کاهش داده است، اما یک مترجم حرفه‌ای حتماً در کنار بهره‌گیری از همه مزایای تکنولوژی، از واژه‌نامه و لغت‌نامه‌های تخصصی خود هم بهره می‌گیرد. به یاد داشته باشید اکتفا به سرویس‌های آنلاین ممکن است شما را به عنوان یک مترجم در معرض خطاهای جدی قرار دهد!

 

ترجمه کتاب حقیقتاً کاری دشوار، اما ارزشمند است. زمانی در یک جامعه جهش ظرفیت فکری رخ می‌دهد که جامعه امکان مواجهه با افکار و اندیشه‌های گوناگون، آموختن از آنها و نقد و تحلیل آنها را داشته باشد و ترجمه کتاب‌هایی که از ارزش علمی و فکری و محتوایی برخوردار باشند، یک گام مهم در فراهم کردن بستر جهش ظرفیت فکری است.